جدول جو
جدول جو

معنی غرش افکنده - جستجوی لغت در جدول جو

غرش افکنده(دَ / دِ)
غرش کرده. غریده. آواز مهیب درآورده. رجوع به غرش شود:
آه صبح است مگر نحل که بر شه ره غار
غرش افکنده و عریان به خراسان یابم.
خاقانی
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از سر افکنده
تصویر سر افکنده
عاجز، خجل، شرمنده
فرهنگ لغت هوشیار